مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
مدینه غـرق هـیاهو؛ مدینه غرق خبر خبر خبر که رسـیده دوباره فوق بشر رسیده قـبلۀ خـورشـید و قـبله گاه قـمر رسیده حضرت باران در این خجسته سحر خبر خبر که بهار عطای ذوالمنن است شب تـولد سلطان دین ابوالحسن است بهشت میوزد امشب ز خاک کوی رضا ملائکـنـد یکـایک به گـرد روی رضا زدند خـیل فرشته می از سبـوی رضا جهان معطر و خوشبو شده ز بوی رضا چه نازنین پسری روی دامن موساست که او مسیح مسیحای حضرت عیساست به شوق مشهد او بیـقـرارم از این راه به روی لب همه دم ذکر یارم از این راه سر از بهشت رضا بر ندارم از این راه به سینه دست ادب میگذارم از این راه سـلام میدهـم و مـیشـوم مـسـافـر او به اشک دیـده بـگـویـم که ضامن آهو تو کیستی که جهان پُر شد از عنایت تو که هست شـرط قـبولی دین ولایت تو چنان گـرفـته جهان را تب کرامت تو نـشـسـته بر دل فـیـروزهها محـبت تو تویی که کعبه به دور سر تو میگردد به شـوق دور سـر مادر تـو میگـردد در این هوای کرامت کرامت تو خوش است خدا گواست که ما را زیارت تو خوش است بر این مسافر خسته عنایت تو خوش است دل رمیدۀ ما را ضمانت تو خوش است بـیـا بیـا و کـرم کن که اربـعـین بروم من از نجف به دم یا رضا رضا به حرم اگر چه روسـیهم دلخوشم تو را دارم دلـی به شـوق حـریـم تـو مـبـتـلا دارم غـریـبـهام که فـقـط چون تو آشنا دارم که با تو من نجف و با تو کـربلا دارم تویی همان که حریمت پناه زائرهاست همان که مشهد تو کعـبۀ مسافـرهاست تو ضـامـنـی و دلـم شـد به راه آهـوها تــویـی نـفــس نـفــس و آه آه آهــوهــا نـوشـتـه در صـفـحـات نـگــاه آهـوهـا تـو آمـدی و شـدی جـان پـنـاه آهــوهـا تو ای جـمـال خـدا و عـلی مـیانۀ قاب دل رمـیـدۀ مـا را چـو آهـوان دریـاب |